پَریدن

پَریدن

بسم الله
اینجا، توی این شهرِ شلوغ، وسطِ یک حجمِ روزمرگی که صبحِ خروسخوان هوار می شود روی سرت، وقتی دلت یک جایی بین زمین و آسمان گیر کرده است، وقتی...
این جور وقت ها، باید نوشت. نوشته ها شبیه آیینه اند. و آیینه ها تو را، خودِ خودِ واقعی ات را نشان می دهند.

چیز باشیم!

يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۵۷ ق.ظ

 

کاری از مجید خسرو انجم

بسم الله

رسیدیم! از برف ­ها رد شدیم. و حالا اینجا هستیم: توی ایستگاهِ بهار!

اینجا، هر چیزی یک شکلی دارد. یک رنگ و بویی. مثلاً: شکوفه سفید و خوش بو می باشد!

از این روی، گفتیم دورِ هم ببینیم شروعِ بهار، چه شکلی باشیم بهتره!


1.     1.خوشحال باشیم!


مگر می شود؟ بالاخره عید شده. سگرمه های آدم که نمی تواند همیشه توی هم باشد! بخصوص توی بهار. حالا بنده خدا یک کاری کرده است دیگر. اشتباه که شاخ و دم ندارد. پیش هم می آید! مطمئنیم خودمان هم تا حالا اشتباه نکرده ایم توی زندگی؟ دمِ عید، به نظرم خوشحال باشیم! اگر چیزی آن گوشه های عمیق دلمان هست، بیاوریمش بیرون. ببخشیم هم را. برویم عید دیدنی!


2.     2.شیک باشیم!

درخت! با شما نبودم. منظورم این است که حتی درخت هم فهمیده است سال نویی، باید یک لباس درست و حسابی تنش کند. شده پر از شکوفه. وحی مُنزَل که نیست. نو نبود، نبود! مهم این است که چیز باشد. پاکیزه!


3.     3.مهربون باشیم!

دو تا حالت بیشتر ندارد! من و تویی که اینجا دور هم نشسته ایم، یا عضو این دسته ایم یا آن دسته! بعضی ها عیدی می دهند. بعضی ها هم می گیرند! به همین راحتی. البته بد نیست اوّل سال، با هم مهربون باشیم! هدیه بدهیم به هم. ولی گناه هم دارد بنده ی خدا. مراعات عیدی دهنده را هم بکنیم! مورد داشتیم مهمان ها را گروگان گرفته بوده!


4.     4.متحوّل باشیم!

سه، دو، یک. بله! عید شد یکهو! چطوری؟ خب. نجومی اش اینجوری می شود: زمین یک دورِ کامل، دورِ خورشید گشت. جایش توی فضا عوض شد! همه اش همین؟ خب ما هم که کمتر نیستیم از زمین. آدمیم بالاخره!

نه عزیزم. با شما هستم! منظورم نبود بری آن طرف تر بنشینی! جایمان را عوض کنیم. تغییر کنیم یعنی. یک قدم برویم جلوتر!


5.     5.حرف گوش کن باشیم!

کلی وقت گذاشته ام. از وقتی این قدری بوده! از شیرخوارگی اش تا همین الان که قد دارد اندازه ی زرافه! انتظار دارم خب. که حرف گوش کند. وقتی برای حال خودش یک چیزی را می گویم، انجام بدهد دیگر.

حالا یکی هست، بزرگمان نکرده فقط. فقط دوستمان نداشته. یک جوری از ما خوشش می آمده که خودش درستمان کرده. آفریده!

یک مقدار هم بد نیست توی بهار، حرف گوش کن باشیم! ببینیم چی خواسته ازمان، خدا.


6.     6.مراقب باشیم!

چشم بر هم زدیم. یک سال گذشت. خوب یا بد؟ فرق آدم های موفق با بقیه همین است دیگر. از یک جایی که رد می شوند، یک نگاهی می اندازند به پشت سر. ببینند کدام کارهایشان با حال بوده. توی فهرست کارهای درست و حسابی می نویسند. از همان هایی که باعث می شوند آدم پیشرفت کند. بعضی از کارها هم هستند، زیاد جالب به نظر نمی رسند. آن ها را هم می گذارند توی یک فهرست دیگر. یادشان باشد برای ادامه ی مسیر.

مراقب باشیم!  یک وقت نشود از یک سوراخ، دو بار بگزد ما را، این مارِ حسابی!


7.    7.... باشیم!

تمام نمی شود که! جا دارد هنوز. نظر تو چیست؟


پی نوشت: سال 95 هم تمام می شود. مثل بقیه سال هایی که تا الان گذشته. تمام شدنش زیاد مهم نیست. عمر است دیگر. می گذرد. مهم «چطوری» تمام شدنش است! یک بنده خدایی می گفت طلاست! منظورش همین وقت هایی بود که گاهی وقت ها، همینجوری این طرف و آن طرف خرج می کنیم ها!


راستی: عیدتان مبارک! برای هم دعا کنیم. برای سربلندی گربه ی دوست داشتنی مان. برای پیروزی همه ی آن هایی که این وقت از سال، دور از خانواده، برای امنیت تلاش می کنند. همه ی آن هایی که کار می کنند. برای خدا. و البته از ازدواج جوان ها هم یادتان نرود!

  • م.عمرانی

بهار

نظرات  (۲)

کتابخوان باشیم ...
پاسخ:
احسنت...
سلام و صد سلام...
سال نو مبارک باشه رفیق...
ایشالا همیشه گل لبخند رو لبات باشه و گوهر تندرستی همراهت....

پاسخ:
سلام به رویِ ماهت!
ممنونم عزیز. از خدا برای تو یک عالمه موفقیت، پیشرفت و سلامتی رو مسئلت می کنم. امیدوارم سالِ خوبی داشته باشی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">