پَریدن

پَریدن

بسم الله
اینجا، توی این شهرِ شلوغ، وسطِ یک حجمِ روزمرگی که صبحِ خروسخوان هوار می شود روی سرت، وقتی دلت یک جایی بین زمین و آسمان گیر کرده است، وقتی...
این جور وقت ها، باید نوشت. نوشته ها شبیه آیینه اند. و آیینه ها تو را، خودِ خودِ واقعی ات را نشان می دهند.

تو

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۴ ب.ظ

بسم الله

تویی که این روزها ساکتی، ازت خبری نیست، به فکر حالِ من هم باش! تویی که این روزها احساس میکنم از هم دوریم، تویی که این روزها حواست به من نیست، به فکر حالِ من هم باش!

تویی که این روزها، نبودنت، شمعی شده که آهسته توی قلبم می سوزد، تویی که...به فکر حالِ من هم باش!

و تو، از جنسِ نوری. پاکیِ مطلق. و این روزها جایت توی قلبِ سیاهم خالی است. خیلی خالی.

#کوتاه_نوشت

  • م.عمرانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">