پَریدن

پَریدن

بسم الله
اینجا، توی این شهرِ شلوغ، وسطِ یک حجمِ روزمرگی که صبحِ خروسخوان هوار می شود روی سرت، وقتی دلت یک جایی بین زمین و آسمان گیر کرده است، وقتی...
این جور وقت ها، باید نوشت. نوشته ها شبیه آیینه اند. و آیینه ها تو را، خودِ خودِ واقعی ات را نشان می دهند.

پِلاسکو و مُرده پَرستیِ مُدِرن

جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ق.ظ

بسم الله


حالا طوفان خبری آتش سوزی و تخریب وسیع یک ساختمان قدیمی چند طبقه در مرکز تهران از نفس افتاده است. بنایی که سال هایی دراز عنوان مرتفع ترین ساختمان تهران را با خود به یدک کشیده است. حادثه ی پلاسکو، در کنارِ همه ی غم و اندوهی که به ذهن منتقل می کند، می تواند شاهدی دیگر برای اثباتِ اپیدمی مرده پرستی در ایران باشد.

 طی دقایق و ساعت های ابتدایی یک اتفاق، هزاران خبر و پیام به شبکه های اجتماعی مخابره می شود، هشتگ پلاسکو بارها در توئیتر ارسال می شود و عده ای با افتخار از ترند شدن آن در سطح جهانی خبر می دهند. تصاویر دست به دست می چرخند، جدیدترین فیلم ها، از حافظه ی گوشی هایی که در نزدیک ترین مکان به واقعه و در بحرانی ترین لحظه ها وظیفه ی خطیر فیلم برداری را به عهده داشته اند، بر روی انواع کانال های تلگرامی آپلود می شود و می بینی تصاویر مخاطبینت پر شده است از مدح و مرثیه در وصف آتش نشان ها.

همه ی این ها می تواند مرا به خوبی به اتفاقی منتقل کند که در همین سال ها، خانواده ی حجاجِ ایرانی و زائرانِ منا را داغدار کرد. شمع روشن کردن ها، تسلیت گفتن ها و تغییر عکس های پروفایل، خاطرات واضحی هستند که در این ساعات مرور می شوند. موجِ رسانه ای، از تجهیزات الکترونیکِ من و شما می گذرد، برای ساعتی ترند می شود و همان جور که آمده بود، در میانِ انبوه پیام ها گم می شود. شاید حالا در نوشتن توئیت ها و آماده کردن پست های اینستاگرام، خانواده ی دردمندِ آن حاجیِ شهیدِ منا را کمتر یادمان مانده باشد که هنوز منتظرِ یک اقدامِ قاطع، پیگیری جدی و عذرخواهی رسمی دولت عربستان است.

در این ساعت ها، آتش نشان، مورد توجه است. و پس از این چند روز، آتش نشان می ماند، تن مجروح و خاطره ی رفیقی که از دست رفته است. به راستی آتش نشان ها پیش از این، در میان فضایِ مجازیِ من و شما کجا بوده اند؟ مشکلات و سختی هایشان از کدام تریبون شنیده شده است؟

پلاسکو که روزی بعنوان نماد ورودِ مدرنیته به ایران شناخته می شد، در آتش سوخته و در میان صفر و یک های مجازی پراکنده شده است. اسنادِ عدم وجودِ ایمنی کافی در فضای سایبر منتشر شده اند و همه دلشان برای آن آتش نشانِ خسته ی پر زحمت می سوزد. مرده پرستی، این بار چه خوب به کمکِ ابزارهای مدرن، پلاسکو و آتش نشان را به سرخط خبرها منتقل کرده است.

این به یادِ هم بودن ها، ترند شدن ها و موج ساختن بد نیست، ابداً. امّا موجی من و شمای ایرانی را به مقصد، به همان آرمانشهرِ زیبایِ وطن، نزدیک می کند که ادامه داشته باشد،  باقی، جز یک بالا و پایین شدنِ مختصر در پهنه ی وسیع اقیانوس، حاصلی نخواهد داشت. این را بارها تجربه کرده ایم.

نظرات  (۴)

اتفاقا پیش خودم می گفتم اینها هم چند روزی در بورس اخبار قرار دارند و بعد دیگر هیچ نام و نشانی از ایشان نخواهد بود . تا از تلویزیون دیدم همسر کاپیتان پرسپولیسی ها اعتراض دارد که مسیولین باشگاه دیگر نه زنگی به ما میزنند و نه خبری میگیرند بعد از یکسال . خنده ام گرفت که چه دل خوشی دارد فکر میکند باید تا ابد خبر بگیرند ؟ نه ، ما مردمی هستیم که زود همه چیز را فراموش میکنیم . 
پاسخ:
به نظرم انسان زیاد فراموش می کند، خانم معلم.
غفلت، دردی هست که از ازل انسانِ شایسته ی بهترین های آسمان را به بازارهای چند روزه ی زمینی کشانده است. این درد، وسطِ موج های رسانه ایِ شبیهِ این، بیشتر دیده می شود. پلاسکو هم فراموش می شود و هزاران ساختمان می مانند با مشکلات ایمنی، اگر حواسِ ملت جمع نباشد.
البته ذات خبر همینه، از این رو به فراموش شدنش ایرادی وارد نیست. از اون طرف مداومت بیش از حد روی یک موضوع ارزشش رو پایین میاره و عادت حاصل میشه.
پاسخ:
درسته. برای همین در اولویت های خبری رسانه های سطح کشور، یک واقعه حداکثر برای چند روز مطرح هست و بعد به لحاظ رسانه ای می سوزه.
خب. برای این مشکل باید چکار کرد؟ رسانه توان رسیدگی بهش رو نداره و مردم هم فراموش می کنند. و مدام یک سیکل رو تکرار میکنیم.
به نظر می رسه ارزش های هفت گانه خبری نیاز به بازبینی دارن.
اول از همه مرسی از شما؛ چون من چهارتاش توی ذهنم بود همیشه؛ مجبور شدم برم اون سه تای دیگه رو هم ببینم. :)
اما فرمودین «حل مشکل»؛ والا اگه از نظر رسانه ای منظورتونه که اصلا مشکلی وجود نداره و این یه روال منطقیه به گمونم. اینم مثل فراوون سیکل هاییه که توی زندگی تکرار می کنیم. ولی اگه منظورتون حل واقعی چنین مشکلاتیه که در یک کلمه ی «پول» خلاصه میشه دیگه.
پاسخ:
خواهش میکنم :))
مشکل دوتاست به نظرم. یکی توی همین بحث رسانه. یعنی یک چیزایی از نظر رسانه ها و ارزش های خبری مهم میشن و توی بلندگوهای تبلیغاتی به خورد جامعه داده میشه که بعضاً واقعا ارزشی ندارن. بعد اینجوری میشه که مطابق ارزش خبری شهرت، یک بازیگر سینما یا فوتبالیست، مدام در صدر اخبار می چرخه و خواسته و ناخواسته بعنوان الگو مطرح میشه، در صورتی که ممکنه واقعاً شرایط لازم برای الگو شدن رو نداشته باشه. یا مثلاً یک مشکلی بعد از رسانه ای شدن، تقریباً نخ نما میشه و با وجود این که هنوز "مشکل" به حساب میاد، توی فضای رسانه ای کمتر جایی پیدا میکنه برای مطرح شدن.

دومی توی فراموش کردنِ مردمِ خودمونه. یعنی ما زود یادمون میره باید چه چیزهایی رو بخوایم و مطالبه کنیم. زود راضی میشیم به یک تغییر سطحی و وِل میکنیم قضیه رو. این فراموش کردن ها و عادت کردن ها به مشکلات ما رو از پیشرفت دور نمی کنه؟

"پول" چطوری میتونه این مشکل رو حل کنه؟ با چه سازوکاری؟
بحث از کنترل خارج شد گمونم. من گیج شدم یخورده:) الان داریم راجع به مشکل «رسانه و واکنش مردم» حرف میزنیم یا مشکل خاص پلاسکو؟ :))

من پول رو در راستای مشکلاتی از قبیل پلاسکو عرض کردم، حال اینکه منظور شما گویا سر مشکلات ذاتی رسانه بود. درسته؟
به هر حال من پاراگراف اول رو قبول دارم البته نه به شدت مورد نظر شما، ولی پاراگراف دوم رو از پایه رد می کنم چون خیلی بعیده که آدمیزاد به مشکل عادت کنه و خیلی بعیده که مطالبات فراموش شدنی باشه؛ این که مواضع همینجوری ول میشه به امون خدا ریشه ی فراموشی و عادت نمیتونه داشته باشه، حرف شما زمانی صادقه که اتفاق مورد نظر مارو مستقیما در بر نگرفته باشه که خب فراموشی طبیعیه در این حالت.

پاسخ:
(: تا جایی که من یادم میاد در مورد مشکل رسانه و واکنش مردم صحبت می کردیم!
خب چه جوری میشه مطالبات فراموش شدنی نباشه؟ وقتی این همه مطالبه ی روی زمین مونده هست توی کشور که باعث شده کمتر رشد کنیم؟
تقریبا همه ی مشکلات کشور به صورت غیر مستقیم به ما مربوط میشن دیگه. مثلا توی حادثه پلاسکو، من بشخصه مستقیماً درگیر نشدم، کسی مستقیم درگیر شده و مطالبه ش یادش نمیره که فرزندش زیر آوار اون ساختمون مونده. تازه اگر دستش به جایی برسه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">