پَریدن

پَریدن

بسم الله
اینجا، توی این شهرِ شلوغ، وسطِ یک حجمِ روزمرگی که صبحِ خروسخوان هوار می شود روی سرت، وقتی دلت یک جایی بین زمین و آسمان گیر کرده است، وقتی...
این جور وقت ها، باید نوشت. نوشته ها شبیه آیینه اند. و آیینه ها تو را، خودِ خودِ واقعی ات را نشان می دهند.

ب، مثل بهار!

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ق.ظ


بسم الله

قِرِچ. قِرِچ. سردیِ قیچی دسته فلزی چسبیده بود به پیشانی ام. دسته های سیاه مو از پیش بند صورتی سُر می خوردند روی زمین. چشمم گشت روی میز رو به رو. قیچی های رنگی. ماشین اصلاحِ آلمانی قهوه ای رنگ. چندتا شانه که توی ظرف الکل، منتظر و حق به جانب داشتند نگاه می کردند. تلفن. انبوهِ کیف های سیاهِ شماره دارِ داخلِ قفسه. وسایل شخصی اصلاحِ مشتری های همیشگی. یخچالِ زیر تلویزیون. چایی ساز و یک بخاری که همین روزها قرار است جمع شود. نگاهم با آیینه چشم در چشم شد. و فهمیدم بهار، دیدنی هم هست! می گفت بهار از توی دلت شروع می شود. مثل درخت ها. یک حس عجیبی که از توی دلت بلند می شود و می دود توی تک تک سلول ها. و خوب که بهاری شدی، می زند بیرون. مثل شکوفه. یادم آمد بهار اسم دیگر تغییر است. شروع. وقتی که عادت های اضافی ات را جارو می کنی. خانه تکانی. و می شوی همانی که از اول بوده ای. حتی قبل از این که پایت برسد این دنیا. همین قدر زلال. همین قدر بهاری!


پ.ن 1: رفته بودم توی بازار. دنبالِ لباس. داشتم فکر می کردم که چقدر جالب! نسل به نسل، خصوصیات بدنی و اندامی انسان ها دارد عوض می شود. لابد داریم می شویم یک گونه ی جدید. یک جوری که همه تغییر کرده اند و مانده ام. بدون تغییر! از این لباس فروشی به آن یکی. قد پیراهن اندازه است، آستین هایش نه. کمرش اندازه است، قدش بلند. یکی نیست بگوید به جای این همه لباس بدن نما و اندامی، یک چیزی درست کنید که به تن آدم برود لااقل!


پ.ن 2: از کفش فروشی رد می شدیم. یک جفت اسپُرت صورتی. چشمم را گرفت. نشانش کرده ام برای تو! تویی که هنوز که هنوز است پیدایت نکرده ام. نصفه ی گمشده ی من!


پ.ن 3: نزدیک شده بود. خیلی نزدیک. یک چشمش روی عقربه ی ساعت بود. و آن یکی، خیره به حرم. زیر لب داشت از بهار می گفت. که کمکش کنی. بشود یک آدمِ دیگر. آدم بشود اصلاً! حَوِّل حالنا الی احسن الحال.


عکس نوشت: زیر باران. بنفشه های کنار حوض. دانشکده!





  • م.عمرانی

بهار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">